کد مطلب:140214 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:182

نامه دادن اهل کوفه برای حضرت خامس آل عبا
از مهم ترین وقایع درضمن این مدت كه امام علیه السلام در مكه اقامت داشتند رسیدن نامه های اهل كوفه است به آن سرور و شرح آن چنین است:

وقتی مردم كوفه از مردن معاویه و جلوس یزید پلید به جای او و امتناع حضرت خامس آل عبا علیه السلام و عبدالله بن زبیر از بیعت با او و رفتن آن حضرت به مكه معظمه مطلع شدند در منزل سلیمان بن صرد خزاعی اجتماع كردند و راجع به هلاكت معاویه و استیلاء غاصبانه فرزند نااهلش سخن ها گفتند، سپس سلیمان بن صرد شروع به سخن نمود و گفت: ان معاویة هلك و ان حسینا قد تقبض (تغیض خ ل) علی القوم ببیعته، و قد خرج الی مكة و انتم شیعته و شیعة ابیه، فان كنتم تعلمون انكم ناصروه و مجاهدوا عدوه فاكتبوا الیه و ان خفتم الفشل و الوهن فلا تغروا الرجل فی نفسه.

یعنی: معاویة بن ابی سفیان هلاك شد و بمرد و حضرت خامس آل عبا از بیعت با یزید سرباز زده و در مكه نزول اجلال فرموده، شما شیعه او و پدر بزرگوارش هستید، اگر می دانید كه او را یاری می كنید و با دشمنش جهاد می نمائید به سویش نامه نویسید و اگر بیم آن هست كه سستی نمائید پس وی را مغرور نفرمائید.


مستمعین در جواب گفتند:

بلی، مراسم مجاهدت مبذول داشته و وی را یاری خواهیم نمود و از فدا كردن جان خویش مضایقت نكنیم پس نامه ای باین مضمون نوشته با عبدالله بن مسمع همدانی و عبدالله بن وال فرستادند.

بسم الله الرحمن الرحیم

لحسین بن علی من سلیمان بن صرد و مصیب بن نجبة و رفاعة بن شداد و حبیب بن مظاهر (مظهر ل خ) و شیعته من المؤمنین و المسلمین من اهل الكوفة سلام علیك فانا نحمد الیك الله الذی لا اله الا هو اما بعد:

فالحمد لله الذی قصم عدوك الجبار العنید الذی انتزی (انبری خ ل) علی هذه الامة فابتزها امرها و غصبها فیئها و تأمر علیها بغیر رضی منها، ثم قتل خیارها و استبقی شرارها و جعل مال الله دولة بین جبابرتها و اغنیائها فبعدا له كما بعدت ثمود، انه لیس علینا امام فاقبل لعل الله ان یجمعنا معك علی الحق و النعمان بن بشیر فی قصر الامارة لسنا نجتمع معه فی جمعة و لا جماعة و لا نخرج معه الی عید و لو قد بلغنا انك قد اقبلت الینا اخرجناه حتی لحقناه (نلحقه خ ل) بالشام انشاء الله والسلام و رحمة الله علیك.

بسم الله الرحمن الرحیم

به سوی حسین بن علی علیهماالسلام از جانب سلیمان بن صرد و مصیب بن نجبه و رفاعة بن شداد و حبیب بن مظاهر و شیعیان وی از مؤمنین و مسلمین اهل كوفه.

درود بر تو، ما سپاسگزار خدائیم كه معبودی نیست جز او، اما پس از سپاس و ستایش: حمد خدای را كه دشمن ستمگر و عنید تو را كشت و نابود ساخت، دشمنی كه بر گردن این امت جسته و كار را از دست ایشان ربود، فی ء آنها را غصب كرد و بدون رضایت ایشان امیر بر آنها گشت، آن گاه نیكانشان را كشت و اشرار را باقی گذاشت و مال خدا را بین ظالمین و ستمكاران دست به دست گردانید پس


دور باشد از رحمت خدا همچون قوم ثمود، ما امام و پیشوائی نداریم پس به ما روی آور شاید خدای ما را بر حق جمع كند و نعمان بن بشیر در قصر امارت است، با او در نماز جمعه حاضر نشویم و در عید بیرون نرویم و اگر خبر رسد به ما كه بسوی ما روی آورده ای او را بیرون می كنیم كه به شام رود انشاء الله، والسلام و رحمة الله علیك.

سپس نامه را با عبدالله بن مسمع همدانی و عبدالله بن وال تیمی فرستادند و سفارش كردند كه شتاب و عجله كنند پس آنها به شتاب رفته تا در مكه بر خامس آل عبا علیه السلام وارد شدند و به گفته صاحب صمصام زخار این دو در روز دهم رمضان المبارك محضر امام علیه السلام رسیدند.

مؤلف گوید:

در ترجمه تاریخ اعثم كوفی آمده است كه نام این دو نفر كه از كوفه محضر امام علیه السلام رسیدند عبارت بود از:

الف: عبدالله بن سلیع همدانی

ب: عبدالله بن سمع السكری

بهر صورت چون این دو نفر با نامه به خدمت امام علیه السلام رسیدند، نامه را تقدیم محضر همایون نمودند، امام علیه السلام نامه را مطالعه نموده و بر مضمونش واقف گردید، هیچ نفرمود و جواب آنرا مرقوم نداشت ولی فرستادگان را خوشدل باز فرستاد، ایشان چون به كوفه رسیدند صورت واقعه را بازگو كردند، جماعتی از معارف كوفه مانند قیس بن مسهر صیداوی و عبدالرحمن بن شداد ارحبی و عمارة بن عبدالله سلولی و جمعی دیگر كه با آنها صد و پنجاه نامه كه از یك و دو و سه و چهار نفر بود دو روز دیگر رهسپار مكه شدند و حضور امام علیه السلام رسیدند و جملگی از آن حضرت استدعای آمدن به كوفه را می نمودند چنانچه مضمون نامه نیز همین بود و نویسندگان از حضرت التماس و درخواست كرده بودند كه


حضرتش به كوفه روند ولی امام علیه السلام توقف می فرمود و رفتن به كوفه را به تعویق می انداخت و جوابشان را نمی داد و پیوسته اشراف كوفه نامه ها به همین مضمون می فرستادند و آخرین رسولی كه از كوفه به مكه آمد هانی بن هانی السبعی و سعد بن عبدالله الجعفی بود و مضمون نامه ایشان كه خدمت امام علیه السلام آوردند چنین بود:

اما بعد: این نامه به حضرت حسین بن علی علیهماالسلام می باشد: اهل كوفه انتظار قدوم شما را می كشند و همگان بر خلافت آن حضرت متفق شده اند و رأیشان بر امارت شما قرار گرفته و هیچ توقف نمی باید نمود و در آمدن می باید تعجیل كرد و این ساعت هنگام آمدن و لشگر كشیدن است، صحراها سبز و میوه ها رسیده و همه جا گیاه بسیار روئیده و به سعادت باید حركت فرمود و اهمال نباید كرد و چون به كوفه رسی لشگرهائی كه برای شما ساخته شده اند در خدمتت جمع شده و كمر خدمت و جان نثاری بر میان بندند والسلام علیك و رحمة الله و بركاته.

در ترجمه تاریخ اعثم كوفی است كه امام حسین علیه السلام از هانی و سعید پرسیدند: كدام جماعت این نامه ها را نوشته اند؟

گفتید: یابن رسول الله شبث بن ربعی و حجار بن الحجر و یزید بن الحارث و یزید بن برم و عروة بن قیس و عمرو بن الحجاج و محمد بن عمیره اتفاق كرده این نامه را نوشته اند.

آنگاه امام حسین علیه السلام برخاسته و وضوء ساخته و میان ركن و مقام نماز گذاردند و پس از نماز دعاها نموده و از خدای تعالی در اتمام آن توفیق خواستند.